قطعات بولدوزر كاترپيلار
بولدوزر تراكتور مجهز به صفحه فلزي قابل توجهي است (به عنوان تيغ شناخته مي شود) كه براي فشار زياد مقادير خاك ، ماسه ، زباله يا ساير مواد از اين طريق در هنگام ساخت و ساز يا كار تبديل مي باشد و به طور معمول در عقب به وسيله اي مانند پنجه مجهز شده است. (به عنوان چاك دهنده شناخته مي شود) براي شل كردن مواد متراكم تراكم. اين معمولاً يك تراكتور خزنده (پيگيري مداوم) است.
بولدوزرها را مي توانيد در طيف گسترده اي از سايت ها ، معادن و معادن ، پايگاه هاي نظامي ، كارخانه هاي صنايع سنگين ، پروژه هاي مهندسي و مزارع پيدا كنيد.
اصطلاح “بولدوزر” به درستي فقط به يك تراكتور (معمولاً رديابي شده) مجهز به تيغه مضراب اشاره دارد.
بولدوزر Caterpillar D10N مجهز به چاك دهنده تك شاخه اي.
بولدوزرها معمولاً تجهيزات سنگين رديابي بزرگ و قدرتمندي هستند. اين مسيرها قابليت تحرك و تحرك عالي در زمين بسيار خشن را به آنها مي دهد. آهنگ هاي گسترده اي به توزيع وزن بولدوزر در يك منطقه بزرگ (كاهش فشار زمين) كمك مي كنند ، بنابراين از غرق شدن آن در زمين ماسه اي يا گل آلود جلوگيري مي شود. آهنگ هاي گسترده اي به عنوان آهنگ باتلاق يا آهنگ هاي LGP (فشار زمين پايين) شناخته مي شوند. بولدوزرها داراي سيستم هاي انتقال براي طراحي سيستم جهت بهره مندي از سيستم رديابي و ايجاد نيروي كششي عالي هستند.
به دليل اين ويژگي ها ، بولدوزرها اغلب قطعات بولدوزر كاترپيلار در ساخت و ساز جاده ، ساخت و ساز ، معدن ، جنگلداري ، پاكسازي زمين ، توسعه زيرساخت ها و ساير پروژه هاي ديگر كه به تجهيزات بسيار متحرك ، قدرتمند و پايدار زمين نياز دارند استفاده مي شود.
نوع ديگر بولدوزر بولدوزر چرخ است كه به طور كلي داراي چهار چرخ است كه توسط سيستم ۴ چرخ محرك رانده مي شود و داراي سيستم فرمان هيدروليكي و مفصل است. تيغه به جلو از مفصل بندبندي سوار مي شود و به صورت هيدروليكي فعال مي شود.
ابزارهاي اصلي بولدوزر تيغه و چاك دهنده است.
سوزن انژكتور قطعات بولدوزر كاترپيلار
كلمه “بولدوزر” گاهي اوقات به طور دقيق براي ساير وسايل نقليه ساختماني مشابه مانند لودر جلو بزرگ استفاده مي شود.
تيغه بولدوزر قطعات بولدوزر قطعات بولدوزر كاترپيلار
بولدوزر كوماتسو با فشار مجهز به كبوتر شيب نيمه U تا ۷m3
تيغه بولدوزر يك صفحه فلزي سنگين در قسمت جلوي تراكتور است كه براي فشار اشياء استفاده مي شود و شن و ماسه ، خاك ، آوار و گاهي برف را به كار مي برد. تيغه هاي Dozer معمولاً در سه نوع عرضه مي شوند:
تيغه مستقيم (“تيغه S”) كوتاه است و داراي منحني جانبي و بال هاي جانبي نيست و مي توان براي درجه بندي دقيق از آن استفاده كرد.
تيغه جهاني (“تيغه U”) كه بلند و بسيار خميده است و داراي بالهاي جانبي بزرگي براي حمل قطعات بولدوزر كاترپيلار مواد بيشتر است.
تيغه تركيبي “S-U” (نيمه U) كه كوتاهتر قطعات بولدوزر كاترپيلار است ، داراي انحناي كمتري و بالهاي جانبي كوچكتر است. اين تيغه به طور معمول براي فشار دادن شمع سنگ هاي بزرگ ، مانند در يك معدن استفاده مي شود.
تيغه ها را مي توان مستقيماً در قاب ، يا با زاويه اي نصب كرد ، گاهي اوقات با استفاده از “سيلندرهاي شيب” اضافي براي تغيير زاويه هنگام حركت ، استفاده مي كنيد. لبه پاييني تيغه را مي توان تيز كرد ، به عنوان مثال براي قطع نخاله هاي درخت.
بعضي اوقات از بولدوزر براي فشار آوردن قطعه اي ديگر از تجهيزات متحرك زمين كه به “اسكرابر” معروف است استفاده مي شود. Fresno Scraper كه در سال ۱۸۸۳ توسط جيمز پورتيز اختراع شد ، نخستين طرحي بود كه اين كار را از نظر اقتصادي انجام داد و خاك را از برش جدا كرد و آن را در جاي ديگري در زمين كم عمق سپرد (پر). بسياري از تيغه هاي مضراب داراي يك بخش مركزي تقويت شده با اين هدف در ذهن هستند و “تيغه هاي گاو نر” ناميده مي شوند.
در مصارف نظامي ، تيغه هاي دوز روي وسايل نقليه مهندسي جنگ ثابت هستند و مي توانند به صورت اختياري در ساير وسايل نقليه مانند تراكتورهاي توپخانه اي مانند تراكتور Type 73 يا M8 نصب شوند. تيغه هاي دوزر همچنين مي توانند بر روي مخازن اصلي نبرد نصب شوند ، جايي كه مي توان از آن براي پاك كردن موانع ضد تانك ، مين ها و حفر پناهگاه هاي بداهه استفاده كرد. برنامه هاي مبارزاتي براي تيغه هاي مضراب شامل پاكسازي موانع ميدان نبرد و آماده سازي موقعيت هاي آتش است.
چاك دهنده چند شاخه اي قطعات بولدوزر كاترپيلار
چاك دهنده وسيله بلند مانند پنجه در پشت بولدوزر است. ريپرها مي توانند به صورت تك (تك شاخه / غول پيكر غول پيكر) يا در گروههاي دو يا چند نفري (برآمدگي چند شاخه) بيايند. معمولاً براي پاره شدن سنگين يك ساقه منفرد ترجيح داده مي شود. شاخه چاك دهنده با نوك آلياژ فولادي تنگستن قابل تعويض تعبيه شده است كه به آن يك “بوت” گفته مي شود. پاره كردن صخره سنگ سطح زمين يا روسازي را به داخل آوارهاي كوچك كه به راحتي قابل حمل و حمل مي باشند ، مي خرد و سپس مي توان آنرا حذف كرد تا درجه بندي صورت گيرد. با پاره شدن كشاورزي ، كشاورزي زمين هاي سنگي يا بسيار سخت (مانند پودزول هاردپان) را كه در غير اين صورت غيرقابل تحمل است ، تجزيه مي كند تا بتواند آن را پرورش دهد. به عنوان مثال ، بسياري از بهترين زمين هاي كشور شراب كاليفرنيا از جريان گدازه هاي قديمي تشكيل شده است. پرورش دهنده گدازه ها را با بولدوزرهاي سنگين خرد مي كند ، بنابراين مي توان محصول سطح زير زميني يا درختان كاشت كرد. بعضي از بولدوزرها به ضميمه عقب كمتري متداول كه به آن اصطكاك گفته مي شود مجهز است ، كه يك سنبله منفرد است كه به صورت افقي بيرون زده و مي توان آن را پرورش داد تا از آن خارج شود (بيشتر). از برآمدگي براي تقسيم يك درخت استفاده مي شود. يك بولدوزر با stumpbuster براي كارهاي محوطه سازي استفاده مي شود و اغلب مجهز به تيغه قايق موتوري است.
اصلاحات قطعات بولدوزر كاترپيلار
بولدوزرها به مرور زمان اصلاح شده و به ماشينهاي جديد تبديل شده اند كه مي توانند به شكلي كار كنند كه بولدوزر اصلي نتواند كار كند.
يك مثال اين است كه تراكتورهاي لودر با جدا كردن تيغه و تعويض يك سطل بزرگ و بازوهاي هيدروليكي ايجاد مي شوند كه مي توانند سطل را بالا و پايين آورند ، بنابراين باعث مي شود تا بتواند از زير زمين بلند شود و بارگيري آن را در كاميون ها قرار دهد ، اينها معمولاً به عنوان Drott شناخته مي شوند. ، trackscavator يا Loader tracker.
ساير اصلاحات در بولدوزر اصلي شامل كوچكتر كردن عملكرد آن در مناطق قطعات بولدوزر كاترپيلار كار كوچك كه حركت محدود است ، مانند معدنكاري ، كوچكتر است.
برخي از انواع بولدوزر سبك وزن معمولاً در از بين بردن برف و به عنوان ابزاري براي آماده سازي مناطق ورزشي زمستاني براي ورزش هاي اسكي و اسنوبورد استفاده مي شود.
يك بولدوزر نوري بسيار كوچك گاهي اوقات “گوساله” خوانده مي شود.
در زاويه دار ، تيغه را مي توان در يك طرف به جلو هل داد تا فشار دادن مواد به سمت آن آسان تر شود.
با اين وجود ، بولدوزرهاي اصلي خاكي هنوز غيرقابل جبران هستند زيرا وظايف آنها در جنگل زدايي ، خاكي ، تسطيح زمين و كنده كاري جاده ها متمركز شده است. بولدوزرهاي سنگين عمدتاً براي تراز كردن زمين براي آماده سازي آن براي ساخت و ساز استفاده مي شوند. اين ساخت و ساز عمدتا توسط بولدوزرهاي كوچك و تراكتورهاي لودر انجام مي شود.
بولدوزرهاي قطعات بولدوزر
بولدوزرهاي به كار رفته براي نقشهاي مهندسي رزم غالباً براي محافظت از راننده در برابر اسلحه و آوار ، زره پوش مجهز شده و بولدوزرها را قادر مي سازند در مناطق جنگي فعاليت كنند. بيشترين كاربرد مستند ، نظامي سازي دفاعي اسرائيل (IDF) Caterpillar D9 براي جابجايي زمين ، پاكسازي موانع زميني ، باز كردن مسيرها ، منفجر كردن هزينه هاي انفجاري است. استفاده گسترده از بولدوزرهاي زرهي در انتفاضه دوم باعث جنجال و انتقاد سازمان هاي حقوق بشري شد در حالي كه كارشناسان نظامي آن را عامل اصلي در كاهش تلفات قطعات بولدوزر مي دانند.
برخي آموزه هاي مهندس نيرو بين يك دوز زرهي كم تحرك (قطعات بولدوزر) و يك دزر زره پوش با تحرك بالا (قطعات بولدوزر) تمايز قائل مي شوند. اولي براي انتقال آن به محل اشتغال خود به يك تختخواب بستگي دارد ، در حالي كه دومي داراي موتور و سيستم محرك قوي تري است كه به منظور تحرك در جاده با دامنه و سرعت متوسط طراحي شده است. اما HMAD ها معمولاً فاقد ويژگي هاي تحرك كاملاً متقاطع يك مخزن مجهز به تيغه مضراب يا حامل زره پوش هستند.
برخي از بولدوزرها توسط اپراتورهاي غيرنظامي غيردولتي به زره پوش مجهز شده اند تا از مزاحمت افراد متجاوز يا پليس در كارهايي كه توسط بولدوزر انجام مي شود ، جلوگيري كنند ، مانند موارد اعتصاب يا تخريب ساختمانهاي محكوم. اين كار همچنين توسط غيرنظاميان با اختلاف با مقامات انجام شده است ، مانند ماروين Heeyeyer ، كه بولدوزر كوماتسو D355A خود را با زره كامپوزيت خانگي سازگار كرد تا در آن زمان ساختمانهاي دولتي را تخريب كند.
كنترل كننده هاي كنترل از راه دور قطعات بولدوزر كاترپيلار
در سال هاي اخير ، در فناوري ساخت و ساز نوآوري هاي زيادي به وجود آمد كه بولدوزرهاي كنترل از راه دور را به واقعيت تبديل كردند. اكنون ، ماشين آلات سنگين را مي توان تا ۱۰۰۰ فوت دورتر كنترل كرد. اين امر به ايمني كارگران در محل كار كمك مي كند و آنها را در فاصله اي مطمئن از مشاغل بالقوه خطرناك قرار مي دهد.
پيشرفت و توانايي كنترل ماشين آلات سنگين از دور ، كارگران را در كنترل كافي بر كارگران برق قطعات بولدوزر كاترپيلار قادر مي سازد تا كار را انجام دهند. حتي اگر اين ماشين ها هنوز در مراحل اوليه خود هستند ، بسياري از شركت هاي ساختماني با موفقيت از آنها استفاده مي كنند.
بولدوزر ليبهر با يك چاك دهنده چند ساقه.
بولدوزر براي مديريت پسماندهاي جامد.
اولين بولدوزرها از تراكتورهاي مزرعه هولت كه براي شخم زدن مزارع استفاده مي شدند ، اقتباس شده اند. تطبيق پذيري تراكتورهاي موجود در زمين نرم براي ورود به سيستم و ساخت جاده باعث توسعه مخزن زرهي در جنگ جهاني اول شد.
در سال ۱۹۲۳ ، كشاورز جيمز كامينگز و تهيه كننده J. J. Earl McLeod اولين طرح ها را براي بولدوزر انجام دادند. ماكت در پارك شهر Morrowville ، كانزاس در معرض نمايش است كه اين دو نفر اولين بولدوزر را ساخته اند. [۳] در ۱۸ دسامبر سال ۱۹۲۳ ، كاممينگز و مك لود ثبت اختراع ايالات متحده # قطعات بولدوزر را كه بعداً در ۶ ژانويه سال ۱۹۲۵ براي “ضميمه براي تراكتورها” صادر شد ، ارائه دادند.
در دهه ۱۹۲۰ ، وسايل نقليه پيگيري شده رايج شد ، به ويژه Caterpillar 60. وسايل نقليه لاستيكي خسته در دهه ۴۰ استفاده شدند. براي قطعات بولدوزر كاترپيلار حفر كانال ، بالا بردن سدهاي خاكي و انجام كارهاي ديگر زميني ، اين تراكتورها به يك صفحه فلزي ضخيم بزرگ در جلو مجهز شده بودند. (پره بعداً شكل خميده خود را گرفت). در بعضي از مدل هاي اوليه راننده روي صندوق باز و بدون كابين نشست. سه تيغه بولدوزر سه نوع اصلي وجود دارد: تيغه U براي فشار دادن و حمل كثيفي نسبتا طولاني ، تيغه مستقيم براي “خراب كردن” و پخش شمع هاي خاكي ، و يك قلم مو براي از بين بردن برس و ريشه. اين پيوست ها (ساخته شده يا ساخته شده توسط سازندگان تجهيزات كوچك پيوست هاي تراكتور و كاميون هاي چرخ دار و خزنده) تا سال ۱۹۲۹ ظاهر شد.
به نظر مي رسد قطعات بولدوزر گسترده گاو شكن قبل از اواسط دهه ۱۹۳۰ ظاهر نمي شود. افزودن نيروي كم مصرف در سيلندرهاي هيدروليك به جاي فقط وزن تيغه ، آنها را به ماشين حفاري ارجح براي پيمانكاران بزرگ و كوچك به طور يكسان تا دهه ۱۹۴۰ تبديل كرده است ، كه در اين زمان اصطلاح “بولدوزر” به كل دستگاه ارجاع مي داد و نه. فقط پيوست.
با گذشت سالها ، بولدوزرها در پاسخ به تقاضاي تجهيزات مناسب براي كارهاي خاكي بزرگتر بزرگتر و قدرتمندتر شدند. شركتهايي مانند Caterpillar ، Komatsu، Case، Euclid، [۵] Allis Chalmers، Liebherr، LiuGong، Terex، Fiat-Allis، John Deere، BEML، XGMA و International Harvester ماشين هاي خلباني از نوع رديابي بزرگ توليد كردند. R.G. LeTourneau و Caterpillar بولدوزرهاي بزرگ خسته از لاستيك توليد كردند.
بولدوزرها با گذشت زمان ، پيچيدگي بيشتري پيدا كردند. بهينه سازي ها شامل رانندگان محرك مشابه آن (در اتومبيل ها) يك گيربكس اتوماتيك به جاي گيربكس دستي مانند اوايليد اچليد C-6 و TC-12 يا Model C Tournadozer ، حركت تيغه به جاي وينچ كابل مدل هاي اوليه است كه كنترل مي شود / ترمز و كنترل درجه اتوماتيك. سيلندرهاي هيدروليك استفاده از نيروي پايين ، دستكاري دقيق تر تيغه و كنترل هاي خودكار را فعال مي كنند.
در زمستان بسيار برفي سال ۱۹۴۶-۴۷ در انگلستان ، حداقل در يك مورد يك روستاي بريده شده از راه دور كه از مواد غذايي خارج شده بود توسط يك بولدوزر كه يك سورتمه بزرگ را حمل مي كرد ، تهيه شده بود كه مواد لازم را تهيه مي كرد.
نوآوري جديد تر مناسب براي بولدوزرها با فناوري GPS است ، مانند توليد شده توسط Topcon Positioning Systems، Inc. ، Trimble Inc يا Leica Geosystems براي كنترل درجه دقيق و (بالقوه) ساخت و ساز “بي حرف”. گزارش Kellogg [6] در پاسخ به بسياري از ادعاهاي متداول و اغلب متفاوت درباره اين سيستم ها ، در سال ۲۰۱۰ ، مقايسه مفصلي از تمام سيستم هاي توليد كنندگان را منتشر كرد ، و ارزيابي بيش از ۲۰۰ ويژگي را براي افراد تنها انجام داد.
بهترين سازنده بولدوزرهاي شناخته شده Caterpillar است. كوماتسو ، ليبرهر ، كيس و جان دير رقيبان امروزي هستند. اگرچه اين ماشين آلات به عنوان تراكتورهاي مزرعه اصلاح شده شروع به كار كردند ، اما آنها به عنوان اصلي براي پروژه هاي بزرگ ساخت و سازهاي عمراني تبديل شدند ، و واحدهاي ساختماني نظامي در سراسر جهان راه خود را به كار گرفتند. بهترين مدل شناخته شده ، Caterpillar D9 نيز براي پاكسازي مين ها و تخريب ساختارهاي دشمن نيز مورد استفاده قرار گرفت.
قطعات موتوري قطعات بولدوزر كاترپيلار
اين متن به منابع بيشتري براي معتبر بودن نياز دارد. لطفاً با افزودن استناد به منابع معتبر ، اين مقاله را بهبود بخشيد. اطلاعات بدون مرجع ممكن است مشكل ايجاد كرده و پاك شوند.
منابع را بيابيد: “قطعات مؤثر موتورهاي احتراق داخلي” – اخبار · روزنامه ها · كتاب · محقق · JSTOR (ژوئيه ۲۰۱۰) (ياد بگيريد كه چگونه و چه زماني اين پيام الگوي را حذف كنيد)
موتورهاي احتراق داخلي انواع مختلفي دارند ، اما شباهت خاصي با خانواده دارند و بنابراين بسياري از انواع متداول را با يكديگر به اشتراك مي گذارند.
براي يك موتور چهار زمانه ، قسمتهاي اصلي موتور شامل ميل لنگ (بنفش) ، ميله اتصال (نارنجي) ، يك يا چند ميل بادامك (قرمز و آبي) و شيرآلات است. براي يك موتور دو زمانه ، به جاي سيستم سوپاپ ، ممكن است يك خروجي اگزوز و ورودي سوخت وجود داشته باشد. در هر دو نوع موتور يك يا چند سيلندر (خاكستري و سبز) وجود دارد و براي هر سيلندر يك جرقه جرقه (خاكستري تيره تر ، فقط بنزين ها) ، پيستون (زرد) و ميل لنگ (بنفش) وجود دارد. جابجايي تك استوانه توسط پيستون در يك حركت صعودي يا رو به پايين به عنوان سكته مغزي شناخته مي شود. سير نزولي كه مستقيماً پس از عبور مخلوط سوخت هوا از كارابتور يا انژكتور سوخت به سيلندر (در جايي كه مشتعل شود) رخ مي دهد نيز به عنوان سكته مغزي شناخته مي شود..
موتورهاي داراي راندمان بالاتر ، انرژي بيشتري به عنوان حركت مكانيكي و كمتر از گرماي تلف دارند. بعضي از گرماي زباله ضروري است: گرما را از طريق موتور هدايت مي كند ، به همان اندازه كه يك چرخ آب فقط در صورتي كار كند كه سرعت خروجي (انرژي) در فاضلاب وجود داشته باشد تا آن را دور كند و فضاي بيشتري براي آب فراهم كند. بنابراين ، تمام موتورهاي گرما براي كار به خنك كننده نياز دارند.
خنك كننده نيز لازم است زيرا درجه حرارت بالا به مواد و روان كننده هاي موتور آسيب مي رساند و در آب و هواي گرم از اهميت بيشتري برخوردار مي شود. موتورهاي احتراق داخلي سوخت را داغ تر از دماي ذوب مواد موتور مي سوزانند و به اندازه كافي داغ مي شوند تا روغن ها را آتش بزنند. خنك كننده موتور انرژي را به اندازه كافي سريع مي كند تا درجه حرارت پايين نگه داشته شود تا موتور بتواند زنده بماند.
برخي از موتورهاي با راندمان بالا بدون خنك كننده صريح و تنها با از دست دادن گرماي اتفاقي كار مي كنند ، طرحي به نام آدياباتيك. اين قبيل موتورها مي توانند به راندمان بالا ، اما با توليد نيرو ، چرخه وظيفه ، وزن موتور ، دوام و توليد گازهاي گلخانه اي به خطر بيايند.
در سيستم خنك كننده مطالبات زيادي وجود دارد. قطعات بولدوزر كاترپيلار يك نياز اصلي سرويس دهي كافي به كل موتور است ، زيرا اگر فقط يك قسمت بيش از حد گرم شود ، كل موتور از كار مي افتد. بنابراين ، بسيار مهم است كه سيستم خنك كننده تمام قسمت ها را در دماي مناسب پايين نگه دارد. موتورهاي داراي مايع خنك شده مي توانند اندازه معابر خود را از طريق بلوك موتور تغيير دهند تا جريان مايع خنك كننده متناسب با نياز هر ناحيه تنظيم شود. مكان هايي با دماي اوج بالا (جزاير باريك اطراف محفظه احتراق) يا جريان گرماي زياد (در اطراف بنادر قطعات بولدوزر كاترپيلار اگزوز) ممكن است نياز به خنك كننده سخاوتمندانه داشته باشد. اين امر باعث كاهش وقوع نقاط داغ مي شود كه با خنك كننده هوا مي توان از آن جلوگيري كرد. موتورهاي داراي خنك كننده هوا نيز ممكن است با استفاده از باله هاي خنك كننده نزديك تر در آن منطقه ، ظرفيت خنك كننده آنها متفاوت باشد ، اما اين مي تواند توليد آنها را دشوار و گران كند.
فقط قطعات ثابت موتور مانند بلوك و سر توسط سيستم خنك كننده اصلي به طور مستقيم خنك مي شوند. قطعات متحرك مانند پيستون ها ، و تا حدي ميل لنگ و ميله ها ، بايد به روغن روانكاري به عنوان خنك كننده ، يا به مقدار بسيار محدودي از هدايت به داخل بلوك تكيه كرده و از اين طريق مايع اصلي را خنك كنند. موتورهاي با كارايي بالا اغلب روغن اضافي دارند ، فراتر از مقدار لازم براي روغن كاري ، فقط براي خنك كننده اضافي به طرف پايين پيستون پاشيده مي شوند. موتورسيكلتهاي خنك كننده هوا علاوه بر خنك كننده هوا بشكه هاي سيلندر ، به شدت به خنك كننده روغن تكيه مي كنند.
موتورهاي داراي مايع معمولاً داراي پمپ گردش خون هستند. موتورهاي اول به تنهايي به خنك كننده ترمو سيفون متكي بودند ، جايي كه مايع خنك كننده گرم بالاي بلوك موتور را ترك كرده و به رادياتور منتقل مي كند ، جايي كه قبل از بازگشت به قسمت پايين موتور خنك مي شود. گردش توسط نيروي همرفت به تنهايي انجام شد.
ساير خواسته ها شامل هزينه ، وزن ، قابليت اطمينان و دوام خود سيستم خنك كننده است.
انتقال حرارت رسانا متناسب با اختلاف دما بين مواد است. اگر فلز موتور در ۲۵۰ درجه سانتيگراد و هوا در ۲۰ درجه سانتيگراد باشد ، براي خنك كننده اختلاف دماي ۲۳۰ درجه سانتيگراد وجود دارد. موتور خنك كننده هوا از همه اين تفاوت ها استفاده مي كند. در مقابل ، ممكن است موتور خنك كننده با مايعات گرما را از موتور به مايع بريزد و مايعات را تا ۱۳۵ درجه سانتيگراد گرم كند (دماي استاندارد جوش ۱۰۰ درجه سانتيگراد مي تواند
سرانجام ، ساير نگراني ها ممكن است بر طراحي سيستم خنك كننده حاكم باشند. به عنوان قطعات بولدوزر كاترپيلار مثال ، هوا يك خنك كننده نسبتاً ضعيف است ، اما سيستم هاي خنك كننده هوا ساده هستند و معمولاً نرخ خرابي به عنوان مربع تعداد نقاط شكست افزايش مي يابد. همچنين ، با نشت خنك كننده هاي خنك كننده هوا ، ظرفيت خنك كننده فقط كمي كاهش مي يابد. در جايي كه قابليت اطمينان از اهميت بالايي برخوردار باشد ، مانند هواپيما ، ممكن است يك تجارت خوب باشد كه از راندمان ، طول عمر (فاصله بين بازسازي موتور) و سكوت براي دستيابي به اطمينان كمي بالاتر دست بردارد. عواقب يك موتور هواپيما شكسته بسيار شديد است ، حتي يك افزايش جزئي در قابليت اطمينان ، ارزش رسيدن به ساير خواص خوب براي دستيابي به آن را دارد.
موتورهاي خنك قطعات بولدوزر كاترپيلار كننده با هوا و مايع هر دو معمولاً مورد استفاده قرار مي گيرند. هر اصل داراي مزايا و معايبي است ، و برنامه هاي خاص ممكن است يكي از ديگري را طرفداري كند. به عنوان مثال ، اكثر اتومبيل ها و كاميون ها از موتورهاي با مايع خنك استفاده مي كنند ، در حالي كه بسياري از موتورهاي هواپيما كوچك و كم هزينه داراي خنك كننده هوا هستند.
انجام كليات مربوط به موتورهاي داراي خنك كننده با هوا و مايع دشوار است. موتورهاي ديزلي خنك كننده هوا براي قابليت اطمينان حتي در گرماي شديد انتخاب مي شوند ، زيرا خنك كننده هوا در مقابله با افراط هاي دما در اعماق زمستان و ارتفاع تابستان نسبت به سيستم هاي خنك كننده آب ساده تر و مؤثر تر خواهد بود و غالباً از آنها استفاده مي شود. در شرايطي كه موتور در هر زمان ماه ها بدون مراقبت باشد.
به طور مشابه ، معمولاً مطلوب است كه تعداد مراحل انتقال گرما را به حداقل برسانيم تا اختلاف دما در هر مرحله به حداكثر برسد. با اين حال ، موتورهاي چرخه دو زمانه ديترويت ديزل معمولاً از روغن خنك شده توسط آب استفاده مي كنند ، و آب به نوبه خود توسط هوا خنك مي شود.
خنك كننده مورد استفاده در بسياري از موتورهاي با مايع خنك شده بايد بطور دوره اي تجديد شود و در دماي معمولي يخ مي زند و در نتيجه انبساط باعث آسيب دائمي موتور مي شود. موتورهاي خنك كننده هوا نيازي به سرويس مايع خنك كننده ندارند و از انجماد ، دو مزيت متضرر ندارند و از مزاياي متداول موتورهاي خنك كننده هوا نيستند. با اين حال ، مايع خنك كننده بر اساس پروپيلن گليكول مايع تا ۵۵ درجه سانتي گراد ، سردتر از بسياري از موتورها است. در هنگام تبلور ، اندكي كوچك مي شود ، بنابراين از آسيب جلوگيري مي شود. و بيش از ۱۰،۰۰۰ ساعت عمر دارد ، در واقع عمر بسياري از موتورها.
خنك كننده هوا قطعات بولدوزر كاترپيلار
يك سيلندر از يك موتور هواپيمايي هواي خنك ، يك قاره C85. رديف هاي باله را در هر بشكه استوانه اي فولادي و سرسيلندر آلومينيوم مشاهده كنيد. باله ها مساحت اضافي را براي عبور هوا از سيلندر و جذب گرما فراهم مي كنند.
ماشين ها و كاميون هايي كه از خنك كننده مستقيم هوا (بدون مايع واسطه اي) استفاده مي كنند ، از همان ابتدا براي مدت طولاني ساخته شدند و با يك تغيير فني كوچك و عموماً ناشناخته پايان يافتند. قبل از جنگ جهاني دوم ، اتومبيل ها و كاميون هاي با آب خاموش به طور مرتب هنگام بالا رفتن از جاده هاي كوهستاني بيش از حد گرم مي شدند و باعث ايجاد آبشارهاي خنك كننده آب مي شوند. اين يك امر عادي تلقي مي شد و در آن زمان ، بيشتر جاده هاي كوهستاني داراي فروشگاه هاي تعمير اتومبيل بودند تا بتوانند موتورهاي خود را بيش از حد گرم كنند.
ACS (Auto Club Suisse) آثار تاريخي آن دوران را در گذرگاه سوستن كه دو ايستگاه پر كردن رادياتور در آن باقي مانده است ، حفظ مي كند. اين دستورالعملها روي پلاك چدن است و يك آبكش كف كروي مي تواند در كنار يك نطفه آب آويزان باشد. در قسمت پايين كروي قرار بود كه آن را از زمين نگذارد و بنابراين ، بي فايده ، به رغم آن كه به سرقت رفته است ، در اطراف خانه بي فايده باشد ، همانطور كه از تصوير نشان مي دهد.
براي سالهاي متمادي ، خنك كننده هوا براي برنامه هاي نظامي مورد حمايت قرار مي گرفت زيرا سيستم هاي خنك كننده مايع در برابر آسيب هاي بوته آسيب پذيرتر هستند.
قطعات بولدوزر كاترپيلار دليل موتورهاي بزرگ اتومبيل V8 با خنك كننده هوا مشهور است. مهندس تاترا ، جوليوس مكرسل ، كتابي را درباره آن منتشر كرد. موتورهاي داراي خنك كننده هوا بهتر با دماي هوا بسيار سرد و گرم محيطي سازگار هستند: شما مي توانيد موتورهاي داراي خنك كننده هوا را در شرايط انجماد كه موتورهاي داراي آب را به تصرف خود درآورده و در حال كار هستند ، مشاهده كنيد و هنگامي كه موتورهاي خنك شده شروع به كار مي كنند ، كار خود را ادامه مي دهند. موتورهاي خنك كننده هوا به دليل دماي بالاتر كار ، از نظر ترموديناميكي مي توانند از مزاياي آن باشند. بدترين مشكلي كه در موتورهاي هواپيما با هوا خنك شده است به اصطلاح “خنك كننده شوك” بود ، هنگامي كه هواپيما پس از صعود يا پرواز در سطح پرواز با دريچه باز با يك موتور شيرجه وارد شد ، با موتور بدون بار در حالي كه هواپيما.
تغيير خنك كننده هوا به خنك كننده مايع در آغاز جنگ جهاني دوم زماني اتفاق افتاد كه ارتش آمريكا به وسايل نقليه قابل اعتماد احتياج داشت. موضوع موتورهاي جوش مورد توجه قرار گرفت ، تحقيق و راه حل يافت شد. رادياتورهاي قبلي و بلوك هاي موتور به درستي طراحي شده و از دوام تست ها استفاده مي كردند ، اما از پمپ هاي آب با مهر و موم “طناب” روانكاري شده گرافيتي (غده) در شافت پمپ استفاده مي كردند. مهر و موم از موتورهاي بخار ، كه در آن از دست دادن آب پذيرفته شده ، به ارث برده شد ، زيرا موتورهاي بخار در حال حاضر حجم زيادي از آب را صرف مي كنند. از آنجا كه مهر و موم پمپ عمدتا هنگام پمپ در حال گردش بود و موتور داغ بود ، هدر رفت آب بطور ناچيز تبخير شد و در بهترين حالت اثري از زنگ زدگي كوچك باقي مانده است كه موتور متوقف و خنك مي شود ، در نتيجه از بين رفتن قابل توجه آب آشكار نمي شود. رادياتورهاي اتومبيل (يا مبدلهاي حرارتي) داراي خروجي هستند كه آب خنك شده را به موتور تغذيه مي كند و موتور داراي خروجي است كه آب گرم شده را در بالاي رادياتور تغذيه مي كند. گردش آب به وسيله يك پمپ دوار كه تنها تأثير اندكي دارد ، كمك مي كند ، و بايد بر روي چنين طيف وسيعي از سرعت كار كرد كه پروانه آن فقط به عنوان پمپ داراي حداقل تأثير باشد. در حين كار ، مهر و موم پمپ نشتي ، آب خنك كننده را تا حدي تخليه مي كند كه پمپ ديگر نتواند آب را به بالاي رادياتور بازگرداند ، بنابراين گردش آب متوقف شده و آب در موتور جوش مي آيد. با اين حال ، از آنجا كه از بين رفتن آب منجر به گرماي بيش از حد و از بين رفتن بيشتر آب از جوش ، ريزش آب اصلي پنهان شد.
پس از جداسازي مشكل پمپ ، ماشين ها و كاميون هايي كه براي تلاش جنگ ساخته شده اند (در آن زمان هيچ ماشين غيرنظامي ساخته نشده بود) مجهز به پمپ هاي آب مهر و موم كربن بودند كه نشتي نداشتند و باعث ايجاد جوزوكرهاي ديگر نشدند. در همين حال ، خنك كننده هوا در حافظه موتورهاي جوش پيشرفته پيشرفت كرد … حتي اگر جوشاندن ديگر مشكل ديگري نبود. موتورهاي خنك كننده هوا در سراسر اروپا محبوب شدند. پس از جنگ ، فولكس واگن در آمريكا تبليغ كرد كه جوش نمي خورد ، حتي اگر ماشينهاي جديد با آب خنك شده ديگر جوش نخورند ، اما اين خودروها خوب فروخته شدند. اما با افزايش آگاهي از كيفيت هوا در دهه ۱۹۶۰ ، و قوانين حاكم بر توليد گازهاي گلخانه اي اگزوز تصويب شد ، گاز بدون لامپ جايگزين گاز سرب شده و مخلوط هاي سوخت كم چربي به اين قانون تبديل شد. سوبارو هنگام معرفي در سال ۱۹۶۶ براي موتور سري EA (مسطح) موتور خنك كننده مايع را انتخاب كرد.
مخزن سوخت قطعات بولدوزر كاترپيلار
قطعات بولدوزر كاترپيلار مخزن سوخت (يا مخزن بنزين) يك محفظه ايمن براي مايعات قابل اشتعال است. گرچه ممكن است مخزن ذخيره سوخت به اصطلاح خوانده شود ، اين اصطلاح به طور معمول براي بخشي از سيستم موتور كه در آن سوخت ذخيره مي شود و سوق مي شود (پمپ سوخت) يا رها شده (گاز تحت فشار) درون موتور اعمال مي شود. مخازن سوخت از نظر اندازه و پيچيدگي از مخزن پلاستيكي كوچك يك فندك بوتان گرفته تا مخزن بيروني شاتل فضايي كروژنيك چند وجهي.